امیرعلی امیرعلی ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

امیرعلی ، دونه برفی

امیرعلی و علاقه اش به اذان و موسیقی

بنام خدا خدایی که همه چیز به من داد. خدایی که امیرعلی رو به من داد. خدا جون دوستت دارم. سلام پسرقشنگم که کم کم داری  یه مرد میشی  خنده نداره .آخه پسر خوشگلم هفته دیگه داره میره تو یکسال .بزرگ شده دیگه .باباش همیشه به شوخی میگه دیگه باید دنبال یه دخترخوب براش باشیم. فکرشو بکن  من بشم مادرشوهر شاید الان این یه شوخی باشه ولی زمان آنقدرزود می گذره که ما یه وقت چشم باز میکنیم و میبینیم  عروس که اومده هیچ نوه دارهم شدیم   ...... و اونوقت باباجون امیرعلی که هی عجله داره براپسرش زن بگیره باید بشه این و به جای خوندن گنجشک لا لا واسه خواب پسرش باید بره بگرده دندون مصنو عیهاشو پیدا کنه  . حالا...
3 بهمن 1391

امیرعلی عشق شاصخین

  بانام خدا می نویسم که همواره مواظب ماست      خدایا امیرعلی منو نگه دار      آمین   سلام امروز دوباره با چندتاعکس جدید اومدم .آخه امیرعلی شیطون بلای من خیلی شیرین کاریهاش زیاد شده یه شاصخین تپل پشمالوهم داره که همش تو بغلشه .   یه مدت خیلی بهش وابسته شده بود و دوست نداشت ولش کنه .حتی موقع خواب     ادامه مطلب و ببینید       امیرعلی تو تختش .آخه خیلی دوست داره تو تخت خودش با اسباب بازیهاش  بازی کنه    امیرعلی درفکر کشیدن خرسکهای موزیکال   &n...
3 بهمن 1391

مسابقه مسابقه

بنام خداوند جان آفرین     سلام دوستان در وبلاگ کودک من به مناسبت تولد دو سالگی نی نی وبلاگ مسابقه ای برگزار شده روی این لینک کلیک کنید. http://koodakeman91.niniweblog.com/post1099.php یادتون باشه که فقط تا جمعه وقت دارید   جایزه هم داره   راستی امیرعلی هم تو این مسابقه شرکت کرده   هوراااااااااااااااااااااااااااااااااا . این هم هدیه امیرعلی مامان       نی نی وبلاگ عزیز تولد دو سالگی و کسب نشان بلورین سرآمد مبارک ازطرف امیرعلی ومامان وبابا ...
3 بهمن 1391

و اما تولد بابایی

با نام تو مینویسم که نظاره گری،بودی و خواهی بود....      یا حق سلام  سلام صدتا سلام   امروز می خوام برات از جشن تولد بابایی بگم  (البته با عرض پوزش چون خیلی  خیلی  خیلی دیرکردم ) همسرعزیزم  به خاطر همه چیزازت ممنونم تولدت مبارک     بقیه مطلب رو تو ادامه ببینید.... شایدبراتون جالب باشه       اولش تصمیم گرفتم که به بهونه مهمون کردن آجی دنیا و شوهرش که تازه از کشتی اومده بود بریم یه رستوران و جشن تولد رو اونجا برگزارکنیم به این ترتیب که ما زودتر می رفتیم و بعدا اونا با کیک و شیرینی که من قبلا سفارش داده ب...
2 بهمن 1391
1